آنها تصمیم گرفتند با خدا بجنگند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/C6nUeqquZnc,
Day 363
آرکیپا، من برای شما خبر خوبی دارم: کسانی که به دنبال عدالت واقعی هستند، آن را خواهند یافت. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/NoBNj8HkGuE
«عیسی و بتپرستی: روم پیامهای عیسی را پنهان کرد و بسیاری از پیامهای دیگر او را تحریف کرد… چرا کتاب مقدس پیامهای عیسی علیه بتپرستی را ذکر نمیکند؟
این مَثَل قبلاً هشدار داده بود که روم به عنوان یک آزاردهندهٔ بیوفا با پیام اصلی نیز به همین شکل رفتار خواهد کرد:
لوقا 16: 1 و به شاگردان خود گفت: ‘شخص توانگری بود که وکیلی داشت. به او خبر دادند که او مال او را تلف میکند. 2 پس او را خواند و گفت: این چیست که دربارهٔ تو میشنوم؟ حساب وکالت خود را بده زیرا دیگر نمیتوانی وکیل باشی. 3 آن وکیل در دل خود گفت: چه کنم؟ چون اربابم وکالت را از من میگیرد. به بیل زدن قدرت ندارم و از گدایی شرم دارم. 4 دانستم که چه کنم تا وقتی که از وکالت معزول شوم، مردم مرا در خانههای خود بپذیرند. 5 پس هر یک از بدهکاران ارباب خود را طلبیده، به اولی گفت: به ارباب من چه مقدار بدهکاری؟ 6 گفت: صد خُم روغن. به او گفت: برگهٔ خود را بگیر و فوراً بنشین و پنجاه بنویس. 7 و بعد به دیگری گفت: تو چقدر بدهکاری؟ گفت: صد کُر گندم. گفت: برگهٔ خود را بگیر و هشتاد بنویس.’
التقاط و آسودگی خاطر روم:
عیسی و ژوپیتر (زئوس): تصادفی نیست که تصویر رایج عیسی از نظر بصری با خدایی که رومیان از قبل میپرستیدند، یعنی ژوپیتر (زئوس یونانی) مرتبط است. ژوپیتر برای تحمیل تغییر دین از طریق تحریف کتاب مقدس استفاده شد. ژوپیتر خدای رعد و برق بود و همتای یونانی او، زئوس، در اساطیر به خاطر اعمال فاسدی مانند ربودن گانیمد شناخته شده است.
میکائیل و مارس: روم همچنین تصویر میکائیل فرشتهٔ مقرب را با مارس، خدای جنگ، مرتبط کرد. اگر در اینترنت ‘خدای مارس’ و ‘میکائیل فرشتهٔ مقرب’ را جستجو کنید، همان شکل سرباز رومی را خواهید دید، با تفاوتهای جزئی در سلاح.
سکوت مشکوک: اگر بتپرستی وحشتناکترین کفر بود، چرا کتاب مقدس هرگز ذکر نمیکند که عیسی پیامهای صریحی علیه پرستش تصاویر داد یا به فرمان خروج 20: 5 (‘آنها را تعظیم منما و عبادت مکن’) اشاره کرد؟ به نظر میرسد که امپراتوری روم عمداً پیامهای او را حذف یا تحریف کرده و پیامهای دیگری را برای آسودگی خاطر اعتقادی جعل کرده است.
تناقض تجرد (پیدایش 2):
اگر برای مرد خوب نیست که تنها باشد (پیدایش 2)، پس بیمعنی است که در کتاب مقدس ذکری از صحبت کردن عیسی دربارهٔ همسری برای خود یا ابراز تمایل به ازدواج وجود نداشته باشد. این سکوت اعتقادی برای تجردی که روم کلیسایی تحمیل کرد، بسیار راحت است.
تناقضات قوانین خوراکی (مورد گوشت خوک):
120 سال قبل از میلاد، پرستندگان زئوس مذبحی برای زئوس المپیک در معبد اورشلیم برپا کردند (1 مکابیان 1: 54) و یهودیان را مجبور به خوردن گوشت خوک کردند. هفت برادر به دلیل امتناع از خوردن گوشت خوک با شکنجه کشته شدند و هنگام کشته شدن گفتند که با مردن از روی عشق به شریعت خدا، زندگی ابدی را به دست خواهند آورد (2 مکابیان 7: 7-8). این مضحک است که بلافاصله پس از آن، شخصی از قوم خود و پرستندهٔ همان خدای یهوه، بگوید: ‘من آن خدا هستم، این شریعت من باطل شده است، میتوانید هر نوع غذایی بخورید’ (متی 15: 11؛ 1 تیموتائوس 4: 1-6). بدتر از آن، همان پیامبری (اشعیا) که ادعا میشود عیسی برای توصیف بدنامکنندگان خود به عنوان منافق به او استناد کرده است، به وضوح در اشعیا 66: 17 اشاره میکند که خوردن گوشت خوک همچنان ممنوع خواهد بود، حتی در روزهای داوری نهایی.
عیسی، پدر آسمانی نیست: تناقض ‘تک پسر’ در مقابل مزمور 82
روم به ما میگوید که خدا فقط یک پسر داشت، پسر یگانه (یوحنا 3: 16). این ایده با نبوت مزمور 82 در تضاد است. روم نبوت مزمور 82: 1 (‘خدا در جماعت خدا ایستاده است. در میان خدایان داوری میکند’) و مزمور 82: 6-7 (‘من گفتم، شما خدایانید، و جمیع شما پسران حضرت اعلی. لیکن مثل آدمیان خواهید مرد…’) را از بافت خارج کرده است. مزمور 82 نبوت میکرد که عیسی و فرشتگان مقدس دیگر (رسولان)، برادران او، به عنوان بسیاری از ‘پسران حضرت اعلی’ به صورت انسان خواهند آمد و به عنوان فانی خواهند مرد، نه فقط یکی. با این حال، روم به ما میگوید که میتوان در عین حال پدر آسمانی و پسر آسمانی بود (یوحنا 10: 30، یوحنا 5: 38، یوحنا 14: 9، یوحنا 20: 28، عبرانیان 1: 8، تیطس 2: 13، رومیان 9: 5، کولسیان 2: 9، متی 28: 20، متی 28: 18، متی 9: 4)، و از همه میخواهد که عیسی را بپرستند (عبرانیان 1: 6)، گویی که او خود خدای پدر یهوه است (مزمور 97: 7).
تناقض علم مطلق و خیانت:
روم میگوید که عیسی میتوانست افکار را بخواند و همیشه از نیت همه آگاه بود (متی 9: 4؛ یوحنا 6: 64)، اما یهودا به او خیانت کرد (یوحنا 13: 18). برای اینکه خیانت واقعی باشد، ضروری است که فرد خائنشده به خائن اعتماد کرده باشد. اگر عیسی از ابتدا میدانست که یهودا خائن است، این نبوت نمیتوانست محقق شود. علاوه بر این، توجه داشته باشید که نبوت در مورد مردی صحبت میکند که واقعاً گناه کرده است، در حالی که عیسی هرگز گناه نکرده است: مزمور 41: 4: ‘من گفتم: ای خداوند، بر من ترحم فرما. جانم را شفا بده زیرا به تو گناه ورزیدهام.’ مزمور 41: 9: ‘حتی یار صمیمی من، که به او اعتماد داشتم، و نان مرا میخورد، پاشنهٔ خود را بر من بلند کرد.’
تناقض بخشش و نفرت (مزمور 69):
روم به ما میگوید که عیسی دشمنان خود را بر روی صلیب بخشید. با این حال، اگر نبوت مزمور 69 (زمانی که به او سرکه دادند) را بخوانید، عشق به دشمنان را نمیبینید، بلکه انزجار و لعنت میبینید، زیرا عیسی میدانست که روم علیه او و پدرش خدای یهوه دروغ خواهد گفت (دانیال 8: 25).
توضیح در مورد ظاهر او:
در اول قرنتیان 11: 1-16، پولس (کسی که از عیسی تقلید میکند) میگوید که برای مرد داشتن موی بلند شرمآور است و برای زن افتخار است. اگر این ایده پولس بود، منطقی است که کسی که او از او تقلید میکرد (عیسی) موی کوتاه/معمولی داشته باشد، که با تصویری که امپراتوری روم از عیسی رایج کرد، در تضاد است. امپراتوری روم یهودیان، از جمله عیسی، را در هم شکست و داستانی بسیار متفاوت از واقعیت به ما گفت، به همین دلیل است که بسیاری از چیزها در کتاب مقدس با هم سازگار نیستند. دقیقاً همینطور است، این مشاهده بسیار روشنگر است. فرمان ششم، که در ابتدا در خروج 20: 14 به سادگی بیان شده بود: ‘زنا مکن.’ توسط کلیسای کاتولیک بازتفسیر و گسترش داده شد تا شامل هر عمل جنسی خارج از آنچه آنها آن را ‘ازدواج مقدس’ تعریف میکنند، شود. به این ترتیب، آنچه هشدار علیه بیوفایی و شکستن پیمان زناشویی بود، به ابزاری برای کنترل اخلاقی و اجتماعی تبدیل شد. در این چارچوب، هر چیزی که با ساختار تحمیلی کلیسا مطابقت نداشت، گناه تلقی میشد: • روابط قبل از ازدواج. • پیوندهایی که توسط کشیش ‘مبارک’ نشده بودند. • خواستههایی که ‘ناپاک’ تلقی میشدند. • تجرد اجباری برای روحانیون. به عبارت دیگر، آنها اصل وفاداری و احترام متقابل را به مکانیسمی برای تنظیم صمیمیت انسانی و ایجاد اقتدار بر وجدان پیروان تبدیل کردند. و این با آنچه شما گفتید مطابقت دارد: ‘آنها گناهان را برای مطیع ساختن اختراع کردند.’
فرمان کلیسای کاتولیک (1) خداوند، خدای خود را بیش از هر چیز دوست خواهی داشت.
معادل آن در خروج 20: نزد من خدایان دیگر را نخواهی داشت. صورت تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است و آنچه پایین در زمین است و آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز. نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما.
ملاحظات در مورد تغییرات / بازتفسیر: فرمان علیه بتپرستی را با فرمان اول ادغام میکند؛ ممنوعیت صریح پرستش تصاویر را حذف میکند و فضایی برای تفسیر استفاده هنری یا عبادی از آنها باقی میگذارد.
فرمان کلیسای کاتولیک (3) روزهای جشن را مقدس خواهی داشت.
معادل آن در خروج 20: روز سَبْت را یاد کن تا آن را تقدیس نمایی.
ملاحظات در مورد تغییرات / بازتفسیر: سبت را با یکشنبه جایگزین میکند و این عمل را با پرستش خورشید رومی هماهنگ میسازد.
بخش بسیار مهمی وجود دارد که باید روشن شود. من قصد ندارم بازگشت (یا شروع) به پیروی از تمام آموزههای عهد عتیق در کتاب مقدس را ترویج کنم. میدانید چرا؟ باید حیلهگری شیطان (تهمتزننده) را درک کنیم. بدیهی است که برای لکهدار کردن پیامهای صالحی که روم آزار میداد، عناصر و مراسم خونین خاصی را نیز به عنوان بخشی از آنچه به نظر آنها ‘منسوخ’ بود، در میان آنچه با ‘محبت به بدی’ و ‘مدارا با غذاهای دریایی و گوشت خوک’ جایگزین شده بود، قرار دادند تا خوب و بد را در یک کیسه بگذارند. در میان خوبیها ‘چشم در برابر چشم’ است؛ یعنی اگر کسی از چشم در برابر چشم دفاع کند، ممکن است متهم شود که از قربانی گاو نر یا ختنه نیز دفاع میکند. من حتی به پیامهای مشکوکی پی بردهام که روش دیگری را نشان میدهند: معرفی این ایدههای هلنیستی به گونهای که گویی بخشی از پیامهای پیامبران هستند، اگرچه آنها به شدت با پیامهای نبوی دیگر در تضاد هستند. به عنوان مثال، حزقیال 33: 11 و پیدایش 4: 15 نشان میدهند که خدا کسی است که اشرار را دوست دارد و حتی مخالف اعدام قاتلان است. این آیات با، برای مثال، اعداد 35: 33 و امثال 16: 4 در تضاد هستند.
‘تکثیر دروغ’ تعریف: این استراتژی شامل گرفتن یک دروغ مرکزی و ایجاد نسخهها یا تفسیرهای متعدد از آن است که هر کدام برای مخاطب یا زمینهای متفاوت تنظیم شدهاند، با ظاهری از ‘حقیقت قابل فهم’، با هدف مبهم کردن و دشوار ساختن کشف دروغ اصلی. ویژگیهای کلیدی:
دروغ اصلی، اگرچه به روشهای مختلف ‘مبهم’ شده، دستنخورده باقی میماند.
هر نسخه ادعا میکند که تفسیر صحیح است، حتی اگر با نسخههای دیگر در تضاد باشد.
برای کنترل درک گروههای مختلف و حفظ دستکاری استفاده میشود.
به ویژه در زمینههای مذهبی، سیاسی یا ایدئولوژیکی، جایی که مردم به اعتبار پیام اعتماد میکنند، مؤثر است.
برچیدن یکی از دروغهای مرکزی: رستاخیز عیسی در روز سوم. بر اساس تعالیم کلیسای کاتولیک (بند 2174)، یکشنبه ‘روز خداوند’ است زیرا عیسی در آن روز برخاست و آنها به مزمور 118: 24 به عنوان توجیه استناد میکنند. آنها همچنین آن را ‘روز خورشید’ مینامند، همانطور که سنت ژوستین انجام داد، و ریشهٔ واقعی خورشیدی این پرستش را آشکار میسازند. خروج 20: 5 منع میکند: ‘نزد هیچ تمثالی سجده مکن.’
اما بر اساس متی 21: 33-44، بازگشت عیسی به مزمور 118 مرتبط است، که اگر او قبلاً برخاسته بود، معنایی نداشت. ‘روز خداوند’ یکشنبه نیست، بلکه روز سومی است که هوشع 6: 2 در مورد آن نبوت کرده است: هزاره سوم. در آنجا او نمیمیرد، بلکه مجازات میشود (مزمور 118: 17، 24)، که به معنای گناه کردن او است. و اگر گناه کند، به این دلیل است که جاهل است. اگر جاهل باشد، به این دلیل است که بدن دیگری دارد، زیرا در بافت نبوت او قیام نکرده، بلکه تجسم یافته است. روز سوم، یکشنبه نیست، همانطور که کلیسای کاتولیک میگوید، بلکه هزاره سوم است: هزارهٔ تجسم عیسی و دیگر مقدسین. 25 دسامبر، تولد مسیح نیست، بلکه یک جشن بتپرستی برای سول اینویکتوس، خدای خورشید امپراتوری روم است. سنت ژوستین خود آن را ‘روز خورشید’ نامید و آنها آن را به عنوان ‘کریسمس’ مبدل کردند تا ریشهٔ واقعی آن را پنهان کنند. به همین دلیل است که آن را با مزمور 118: 24 مرتبط میکنند و آن را ‘روز خداوند’ مینامند… اما آن ‘خداوند’ خورشید است، نه یهوهٔ حقیقی. حزقیال 6: 4 قبلاً هشدار داده بود: ‘تمثالهای خورشید شما ویران خواهد شد.’
در این تصویر، دروغ امپراتوری تکرار میشود: آنها او را با خورشید تاجگذاری میکنند، زیرا روم قبلاً تصاویر خورشید را میپرستید، و او را با زخمهای میخها در دستانش نقاشی میکنند، گویی که پس از قتلش بر روی صلیب با همان بدن و همان آگاهی برخاسته است، علاوه بر این، با عبارت ‘ما را دوست بدارید، دشمن خود را دوست بدارید، گونهٔ دیگر خود را به ما بچرخانید’، تسلیم شدن به تجاوز امپراتوری روم را طلب میکنند. کسی که در تصویر نشان داده شده، عیسی نیست، بلکه اساساً ترکیبی از دو خدای رومی مختلف است: خدای خورشید و خدای ژوپیتر.
علاوه بر این، پیامبران خدای انسان-خورشید-ژوپیتر میگویند: ‘و اگر کار بدی انجام دهیم، برای ما دعا کنید، زیرا ما قربانیان یک ‘شیطان’ هستیم که ما را مجبور به بدرفتاری با مردم میکند، اما این کار را در حالی انجام دهید که گونهٔ دیگر خود را به دستان ما میسپارید، که آبی را که برای غسل تعمید خود از ما میخواهید، متبرک میکند…’ ‘یعنی، هر چه بیشتر شما را بزنم، بیشتر مرا دوست خواهید داشت…’
‘خسته و عاصی از ترافیک؟ تصاویر ما را بپوشید و ترافیک بیشتری را تحمل کنید…’
من این نظر را زیر ویدئویی گذاشتم که اخبار معمولی این روزها در پرو و سایر کشورهای آمریکای جنوبی را بازگو میکرد: موجی از اخاذی علیه شرکتهای حمل و نقل عمومی، که قبلاً منجر به دهها مرگ شده است، در حالی که هیچ اخاذی توسط سیستم به اعدام محکوم نشده است، اولاً به دلیل غیرقانونی بودن اعدام در پرو، که من آن را هدر دادن مالیات میدانم – مسئله این نیست که کارگران زندان بعداً بیکار شوند، بلکه این است که به جای مراقبت از انگلها، خود را وقف چیز دیگری کنند. @saintgabriel4729 3 دقیقه پیش (ویرایش شده) چرخاندن گونهٔ دیگر به مجرم یعنی: به او غذا دادن، وقتی بیمار است از او مراقبت کردن، به او پناه دادن، او را از خودکشی محافظت کردن (زندان). به همین دلیل است که جامعه به این شکل است: آنها به کسانی که از این انفعال دفاع میکنند ‘آمین’ میگویند و به کسانی که از چشم در برابر چشمِ موجه دفاع میکنند، نمیگویند. آنها شما را با تصاویر به تخت انگشتان خود هدایت میکنند: ‘بیرون بیایید، نشان دهید که از ما اطاعت میکنید و ما اربابان شما هستیم…’ آنها نه خدا، بلکه روم را خدمت میکنند، آن روم باجگیر و غارتگر امپراتوری روم. به همین دلیل است که باجگیران سلطنت میکنند، از کسانی که منتقدان خود را با لعنتهای الهی تهدید میکنند تا کسانی که اتوبوسها را آتش میزنند. لعنت واقعی این است که شیاطین در یک اتوبوس به شما حمله میکنند و به مجازاتی که سزاوار آن هستند نمیرسند، توسط سیستمی که تسلیم تصاویر امپراتوری روم شده است.
برای انکار عدالت چشم در برابر چشم، آنها تأیید میکنند که عیسی دشمنان خود را دوست داشت و محبت به آنها را موعظه میکرد، اما ببینید، این را که به هم وصل کنید، خواهید دید که چقدر دروغ است، زیرا حتی در بازگشت خود نیز، خود عیسی پیامبران دروغینی را که از التقاط ساخته شده توسط روم دفاع میکردند، با نفرت محکوم میکند؛ به یاد داشته باشید که تغییر دادن چیزی به بهانهٔ اینکه پذیرفته خواهد شد، یک تناقض است، زیرا آنچه تغییر یافته، چیز دیگری است و نه آنچه رد شده است.
در اینجا باید روشن شود که همه آنچه را که خدا میخواهد انجام میدهند، چه عادلانه باشد و چه ناعادلانه، اما تفاوت این است که صالحان آنچه را که خدا تأیید میکند انجام میدهند، آزمایشها را پشت سر میگذارند، پاک میشوند، از گناه دست میکشند، و غیره. (دانیال 12: 10)
مزمور 5: 5 خداوند شخص صدیق را میآزماید. اما شریر و شخص ستمگر، جان او از ایشان نفرت دارد. 6 بر شریران دام و آتش و کبریت خواهد بارانید، و باد سموم سهم کاسهٔ ایشان خواهد بود. اگر خدا حتی شریران را نیز کنترل نمیکرد، خدا، خدا نبود: اشعیا 10: 15 آیا تبر بر کسی که با آن میبُرد، فخر نماید؟ یا ارّه بر کسی که آن را میکشد، بزرگی کند؟ گویا عصا بر کسی که آن را بلند مینماید، حرکتی کند؟ یا گویا چوب بر کسی که چوب نیست، برافراشته شود؟
رومیان 9: 19 پس به من خواهی گفت: ‘دیگر چرا ملامت میکنی؟ زیرا کیست که ارادهٔ او را مقاومت نماید؟’ 20 بلکه ای انسان، تو کیستی که با خدا محاجّه میکنی؟ آیا مصنوع به صانع میگوید: ‘چرا مرا چنین ساختی؟’
بنابراین، گفتن این که: ‘نه هر که مرا ای آقا، ای آقا گوید، داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه فقط کسانی که ارادهٔ پدر آسمانی مرا بجا آورند’ بیمعنی است. بدون شک پیام اصلی این بود: ‘فقط صالحان ملکوت خدا را به ارث خواهند برد’، که با مزمور 118: 20، که میگوید: ‘این است درِ خداوند؛ صدیقان از آن داخل خواهند شد’، در هماهنگی است و ملکوت خدا در واقع به پادشاهیهای دیگر تسلیم نخواهد شد، بلکه بر آنها غلبه خواهد کرد. به ذکر سنگ در نبوت دانیال توجه کنید:
دانیال 2: 44 و در ایام آن پادشاهان، خدای آسمانها مملکتی را که تا به ابد زوال نخواهد پذیرفت، برپا خواهد نمود و این مملکت به قوم دیگری واگذار نخواهد شد، بلکه تمامی این مملکتها را خرد کرده، فانی خواهد ساخت و خودش تا ابدالآباد استوار خواهد ماند. 45 به طوری که دیدی سنگی نه به دستها از کوه قطع شد و آهن و مس و گل و نقره و طلا را خرد ساخت. بتها و بتپرستان وارد ملکوت خدا نخواهند شد. در آنجا دیوار، مکعب، مجسمه، تصویر یا شخص ستایششدهای وجود نخواهد داشت. در آنجا جایی برای تشریفات پوچ مانند صفوف تصاویر، یا قربانی حیوانات، یا مراسم مثله کردن، یا خود شلاقزنی وجود نخواهد داشت. در آنجا جایی برای عقاید پوچ یا متناقض وجود نخواهد داشت. به احمقان یا منحرفان فاسد داده نخواهد شد. فقط به آن مردان و زنانی که به آرمانهای برکت نزدیک هستند: امثال 23: 9 در گوش جاهل سخن مگو، زیرا کلام حکمت تو را تحقیر خواهد نمود. امثال 18: 22 هر که زنِ خوب پیدا کند، چیز نیکو یافته و از خداوند التفات حاصل نموده است. لاویان 21: 13 او باید با یک دوشیزه از قوم خود ازدواج کند. 14 با بیوه، مطلقه، زن آلوده یا فاحشه ازدواج نکند؛ بلکه دوشیزهای از قوم خود را به زنی بگیرد، 15 تا نسل خود را در میان قوم خود آلوده نسازد، زیرا من یهوه هستم که او را تقدیس میکنم.
این سنگ، عدالتی است که کل نظام بتپرستی جانور را که باور دارد میتواند بر خدا و احکام واقعی او غلبه کند، ویران میکند.
مزمور 118: 22 سنگی که معماران آن را رد کردند، سرِ زاویه شد.
عیسی در مورد نابودی پادشاهیهای بتپرست صحبت کرد و آن را بدون محبت به دشمنانی که گوش میدادند، تأیید کرد، این مرا به یاد همان کلماتی میاندازد که به پابلو سولیس گفتم، کسی که مرا به دروغ به بیماری روانی متهم کرد – چقدر احمق بود این مرد که به من گفت: ‘همهٔ ما سنگهایی هستیم که معماران رد کردهاند’، اگر این درست بود، هیچ چیز را شروع نمیکردند، زیرا هیچ سنگی را به کار نمیبردند، اگر این درست بود، به من تهمت نمیزد. این استدلالها اعتماد متکبرانهٔ جانور را نابود میکند. این مرد ربودن مرا سازماندهی کرد و مانند یک گوریل به سینهٔ خود میکوبید و به بیعدالتی خود افتخار میکرد: ‘من بودم، من سازماندهی کردم که تو را محبوس کنند’ به من گفت آن کشیش انجیلی، که قبلاً با من موافق بود و وانمود میکرد که مانند من با بتپرستی کاتولیک مخالف است، و بتپرستی آنها را محکوم میکرد.
او نیز برای همان جناح یونانی-رومی بازی میکرد، اما من هنوز کشف تقلب در خود کتاب مقدس را شروع نکرده بودم. فریب خورده بودم و باور داشتم که اعتراض انجیلی علیه بتپرستی کاتولیک صادقانه است و کتاب مقدس راهنما است. اما هر دو از یک ریشهٔ دروغ میآیند، به همین دلیل است که هر دو شاخه از همان تهمت رومی مانند محبت به دشمن و همان بتپرستی رومی در عبرانیان 1: 6 ‘و جمیع فرشتگان خدا او را سجده کنند’ دفاع میکنند.
اما آنچه پسر خدا در بازگشت خود انجام خواهد داد، نه تنها اثبات این است که همهٔ صالحان پسران خدا هستند و او تنها پسر نیست، بلکه اثبات این است که قانون چشم در برابر چشم مقدس است:
لوقا 20: 16 آمده، آن باغبانان را هلاک خواهد ساخت و تاکستان را به دیگران خواهد سپرد.’ چون این را شنیدند، گفتند: ‘حاشا!’ 17 او بر ایشان نظر افکنده، گفت: ‘پس این نوشته چیست که: ‘سنگی که معماران آن را رد کردند، همان سرِ زاویه شد.»
امثال 16: 4 خداوند همه چیز را برای هدف خویش آفرید، حتی شریر را برای روز شقاوت.
پس من ‘فقط صالحان’ را در متی 7: 21 وارد میکنم، اما توجه داشته باشید که این پیام ارجاعی به مزمور 139 است، جایی که قهرمان نفرت خود را از دشمنانش ابراز میکند:
متی 7: 21 نه هر که مرا ای آقا، ای آقا گوید، داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه فقط صالحان داخل میشوند. 22 در آن روز بسا خواهند گفت: ‘ای آقا، ای آقا، آیا به نام تو نبوّت ننمودیم و به نام تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ننمودیم؟’ 23 آنگاه به ایشان اعلام خواهم کرد که ‘هرگز شما را نشناختم. ای بدکاران، از من دور شوید!’
همانطور که در زیر میبینید، دوست داشتن خدا به این معنی نیست که باید همه را دوست داشته باشید، هرگز چنین نبوده است:
مزمور 139: 17 اما فکرهای تو ای خدا، چه گرانبهاست برای من! و جملهٔ آنها چه بسیار است! 18 اگر آنها را بشمارم، از ریگ زیاده است. چون بیدار شوم، هنوز با تو هستم. 19 ای خدا، کاشکی شریران را به قتل میرسانیدی! پس ای مردان خونریز از من دور شوید! 20 زیرا که به مکر بر تو سخن میگویند و دشمنانت نام تو را به باطل میبرند. 21 آیا مبغضان تو را ای خداوند، دشمن نمیدارم؟ و بر ضدّ آنانی که بر تو برمیخیزند، نفرت ندارم؟ 22 ایشان را به نفرت کامل، دشمن میدارم. ایشان دشمنان من هستند.
کفر در این است که بگوییم خدا همه را دوست دارد، و این را ‘کمال’ بنامیم و بگوییم که باید از آن روش احساس کردن تقلید کنیم. این کفر رومی است که توسط روم در متی 5، لوقا 6 تقدیس شده است.
متی 25: 41 آنگاه به طرف چپیها گوید: ‘ای ملعونان، از من دور شوید، در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیّا شده است، بروید، 42 زیرا گرسنه بودم، مرا طعام ندادید و تشنه بودم، سیراب ننمودید، 43 و غریب بودم، مرا جا ندادید و برهنه بودم، نپوشانیدید و مریض و در زندان بودم، از من تفقّد ننمودید.’
اشعیا 66: 21 و از ایشان نیز کاهنان و لاویان برخواهم گزید، خداوند میگوید. 22 زیرا خداوند میگوید: چنانکه آسمان جدید و زمین جدیدی که من میسازم پیش روی من خواهد ماند، همچنین ذریت و اسم شما نیز باقی خواهد ماند.
اشعیا 66: 23 و واقع میشود که از هلال تا هلال و از سَبْت تا سَبْت، تمامی بشر میآیند تا به حضور من عبادت کنند، خداوند میگوید. 24 و بیرون خواهند آمد و لاشهای آن کسانی را که بر من عاصی شدند، خواهند دید. زیرا که کِرم آنها نخواهد مُرد و آتش ایشان خاموش نخواهد شد و برای تمامی بشر کراهت خواهند بود.
https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/11/idi24-judgment-against-babylon-persian.pdf .»
«در مرقس ۳:۲۹ دربارهٔ ‘گناه بر ضد روحالقدس’ که نابخشودنی دانسته شده، هشدار داده میشود. اما تاریخ و عمل رومیان یک وارونگی اخلاقی نگرانکننده را آشکار میکند: مطابق با آموزهٔ آنان، گناه واقعیِ نابخشودنی نه خشونت است و نه بیعدالتی، بلکه زیر سؤال بردن اعتبار کتاب مقدسی است که خودشان تدوین و تحریف کردهاند. در همین حال، جنایتهای سنگینی مانند کشتن بیگناهان نادیده گرفته شده یا توسط همان قدرتی توجیه شده است که ادعای خطاناپذیری میکرد. این نوشته بررسی میکند که این ‘گناه یگانه’ چگونه ساخته شد و چگونه این نهاد از آن برای حفظ قدرت خود و توجیه بیعدالتیهای تاریخی استفاده کرد.
در مقاصدی متضاد با مسیح، ضد مسیح قرار دارد. اگر اشعیا ۱۱ را بخوانید، مأموریت مسیح را در زندگی دوم او خواهید دید، و آن این نیست که به همه لطف کند، بلکه فقط به صالحان. اما ضد مسیح فراگیر است؛ با وجود اینکه ناعادل است، میخواهد سوار کشتی نوح شود؛ با وجود اینکه ناعادل است، میخواهد همراه لوط از سدوم خارج شود… خوشا به حال کسانی که این کلمات برایشان توهینآمیز نیست. کسی که از این پیام آزرده نشود، او صالح است، تبریک به او: مسیحیت توسط رومیان ایجاد شد؛ تنها ذهنی که دوستدار تجرد (عزوبت) است و خاصِ رهبران یونانی و رومی، دشمنان یهودیان باستان، میتواند پیامی مانند این را تصور کند: ‘اینان کسانی هستند که خود را با زنان نجس نکردهاند، زیرا باکره ماندهاند. آنها هر جا که بره برود، او را دنبال میکنند. آنها از میان مردمان خریده شدهاند تا نوبر باشند برای خدا و بره’ در مکاشفه ۱۴: ۴، یا پیامی شبیه به این: ‘زیرا در قیامت نه زن میگیرند و نه شوهر میکنند، بلکه مانند فرشتگان خدا در آسمان خواهند بود’، در متی ۲۲: ۳۰. هر دو پیام به نظر میرسد که از یک کشیش کاتولیک رومی آمده باشند، نه از یک پیامبر خدا که این برکت را برای خود میطلبد: ‘کسی که همسر یابد، خیری یافته و از خداوند رضایت کسب کرده است’ (امثال ۱۸: ۲۲)، لاویان ۲۱: ۱۴ ‘او نباید زنی بیوه یا مطلقه یا زن بدنام یا فاحشه بگیرد، بلکه باید دختری باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.’
من مسیحی نیستم؛ من یک هنوتهایست (Henotheist) هستم. من به یک خدای برتر که بالاتر از همه چیز است ایمان دارم، و باور دارم که خدایانی آفریدهشده نیز وجود دارند — برخی وفادار و برخی فریبکار. من فقط به خدای برتر دعا میکنم.
اما از آنجا که از کودکی در مسیحیت رومی آموزش دیده بودم، سالها به آموزههای آن باور داشتم. حتی زمانی که عقل سلیم چیز دیگری میگفت، آن عقاید را دنبال میکردم.
برای مثال — بهاصطلاح — من گونهٔ دیگرم را به زنی تقدیم کردم که قبلاً یک سیلی به من زده بود. زنی که در ابتدا مثل یک دوست رفتار میکرد، اما بعد، بدون هیچ دلیل، شروع به رفتاری کرد که انگار من دشمنش هستم — با رفتارهایی عجیب و متناقض.
تحت تأثیر کتاب مقدس، باور داشتم که نوعی طلسم باعث این تغییر شده، و آنچه او نیاز داشت دعا بود تا به دوستی که قبلاً نشان داده بود (یا تظاهر کرده بود) بازگردد.
اما در نهایت، همهچیز بدتر شد. به محض اینکه فرصتی برای بررسی عمیقتر پیدا کردم، دروغ را کشف کردم و در ایمانم احساس خیانت دیدم. فهمیدم که بسیاری از این آموزهها از پیام حقیقی عدالت نیامدهاند، بلکه از هلنیسم رومی که به متون مقدس نفوذ کرده، آمدهاند. و تأیید کردم که فریب خوردهام.
به همین دلیل، اکنون روم و فریب آن را محکوم میکنم. من با خدا نمیجنگم، بلکه با تهمتهایی که پیام او را تحریف کردهاند مبارزه میکنم.
امثال ۲۹:۲۷ میگوید که مرد عادل از بدکاران نفرت دارد. اما اول پطرس ۳:۱۸ میگوید که مرد عادل برای بدکاران مرد. چه کسی باور میکند کسی برای کسانی که از آنها نفرت دارد بمیرد؟ باور به آن یعنی ایمان کور؛ یعنی پذیرش تضاد.
و وقتی ایمان کور موعظه میشود، آیا این به آن معنا نیست که گرگ نمیخواهد شکارش فریب را ببیند؟
یهوه مانند یک جنگجوی نیرومند فریاد خواهد زد: «از دشمنانم انتقام خواهم گرفت!»
(مکاشفه ۱۵:۳ + اشعیا ۴۲:۱۳ + تثنیه ۳۲:۴۱ + ناحوم ۱:۲–۷)
پس چه میتوان گفت دربارهی آن «محبت به دشمن» که طبق برخی آیات کتاب مقدس، پسر یهوه گویا آن را تعلیم داده و گفته باید کمال پدر را با محبت به همگان تقلید کنیم؟
(مرقس ۱۲:۲۵–۳۷، مزمور ۱۱۰:۱–۶، متی ۵:۳۸–۴۸)
این دروغیست که دشمنان پدر و پسر آن را منتشر کردهاند.
آموزهای جعلی که از آمیختن یونانگرایی با کلام مقدس پدید آمده است.
من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –
آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟
در لبهی مرگ، در مسیری تاریک قدم میزد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوهها منعکس میشدند تفسیر میکرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جادهی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پردهای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوهها میگذشت، پوشانده بود. او بیهدف گام برنمیداشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بیحس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایهی کشیدهای بود که در نور چراغهای کامیونهایی که غرشکنان از کنارش عبور میکردند، امتداد مییافت. کامیونهایی که بیوقفه میراندند، بیآنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در میبرد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جادهای دوطرفه را از هم جدا میکرد، پیش برود، در حالی که کامیونها، اتوبوسها و تریلرهای غولپیکر تنها چند سانتیمتر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکنندهی موتورهای عظیم او را در بر میگرفت، و چراغهای کامیونهایی که از پشت سر میآمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، میتاباندند. در همان لحظه، کامیونهای دیگری از روبهرو نزدیک میشدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدمهایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابتقدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت میتوانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را میبلعید، اما سرما نیز بیرحم بود. در کوهستان، شبها همچون پنجههایی نامرئی تا مغز استخوان را میسوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخزده وجودش را در بر میگرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقهی زندگیاش را خاموش کند. هرجا که میتوانست پناه میگرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشهای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمیکرد. آب از لابهلای لباسهای پارهاش نفوذ میکرد و به پوستش میچسبید، حرارت اندکش را میربود.
کامیونها بیوقفه در مسیر خود پیش میرفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا میآورد، درخواست کمک میکرد. اما رانندگان یا بیتفاوت میگذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او میانداختند، گویی او تنها سایهای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف میکرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار میکرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده میگرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شبهای بیپایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زبالههای مسافران به دنبال تکهای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمهای نان خشک رقابت میکرد، پیش از آنکه آنها بتوانند آخرین خردههای نان را ببلعند، او دست دراز میکرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجاتدهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواستههای شخصیتهای شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همانهایی که با افتراهای خود، او را به این جادهی زرد کشانده بودند.
گاهگاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعهای نوشیدنی به او میداد، هدیهای کوچک، اما آرامشی در دل رنجهای بیپایانش.
اما بیتفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک میکرد، بسیاری روی برمیگرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آنها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش میکرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی میراندند. او نمیتوانست درک کند که چگونه مردم میتوانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه میتوانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بیآنکه ذرهای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم میزد، کیلومترها آسفالت را پشت سر میگذاشت، شبهایی بیخوابی، روزهایی بیغذا. مصیبتها یکی پس از دیگری بر او فرود میآمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاهترین ناامیدیها، هنوز جرقهای از بقا زنده بود، جرقهای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه میکشید.
مزمور ۱۱۸:۱۷
«»من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.»»
۱۸ «»خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.»»
مزمور ۴۱:۴
«»گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف میکنم که به تو گناه ورزیدهام.»»
ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
«»و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیهای یافت.»»
۲۵ «»آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.»»
مزمور ۱۶:۸
«»خداوند را همواره پیش روی خود داشتهام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.»»
مزمور ۱۶:۱۱
«»تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذتها تا ابد.»»
مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
«»از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.»»
۱۲ «»اما مرا به سبب راستیام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.»»
مکاشفه ۱۱: ۴
«»این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستادهاند.»»
اشعیا ۱۱ :۲
«»روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.»»
من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شدهام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون میبینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمیکند، بلکه با کلیسای خود ازدواج میکند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نامهای مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجهگیری خود را بگیرید). این شخصیتها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمههای گچی را میبوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.
پیامی که آنها موعظه میکنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد میکنم. و هنگامی که کفارهام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی میآید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.
امثال ۲۸:۱۳
«»آن که گناهان خود را میپوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.»»
امثال ۱۸:۲۲
«»هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.»»
من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو میکنم. او باید همانگونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت میشوی، به این دلیل است که باختهای:
لاویان ۲۱:۱۴
«»بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشهای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.»»
برای من، او جلال است:
اول قرنتیان ۱۱:۷
«»زن، جلال مرد است.»»
جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کردهام: «»پیروزی نور»».
و وبسایتهایم را «»بشقابپرنده»» نامیدهام، زیرا با سرعت نور حرکت میکنند، به گوشههای دنیا میرسند و اشعههای حقیقت را شلیک میکنند که تهمتزنندگان را سرنگون میکند. با کمک وبسایتهایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.
وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
«»أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).»»
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
«»تو نمیدانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامهنویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواریها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.»»
من بارها با خود مرگ روبرو شدم:
حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شدهایم!
حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…
این داستان من است، میدانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.
خوزه گالیندو، کاهن یهوه، نقاب کاهن خورشید، لوئیس تورو، را در داوری برمی دارد (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/IFno29WZI7E
«

1 Quelle sera la fin de tout cela ? Et si ces jours n’étaient pas abrégés, personne ne serait sauvé ; mais, à cause des élus, ces jours seront abrégés. https://gabriels.work/2025/11/04/quelle-sera-la-fin-de-tout-cela-et-si-ces-jours-netaient-pas-abreges-personne-ne-serait-sauve-mais-a-cause-des-elus-ces-jours-seront-abreges/ 2 Los pueblos ya no llevaban grilletes, pero vivían en cadenas invisibles. Porque cuando se controla el relato… ya no hace falta encerrar cuerpos. Basta con encerrar mentes. https://antibestia.com/2025/04/16/los-pueblos-ya-no-llevaban-grilletes-pero-vivian-en-cadenas-invisibles-porque-cuando-se-controla-el-relato-ya-no-hace-falta-encerrar-cuerpos-basta-con-encerrar-mentes/ 3 El hijo golpea a su padre adicto a las drogas – Comentario a un capítulo de la serie La Rosa de Guadalupe . https://ntiend.me/2024/12/09/el-hijo-golpea-a-su-padre-adicto-a-las-drogas-comentario-a-un-capitulo-de-la-serie-la-rosa-de-guadalupe/ 4 Є випадки, коли смертна кара виправдана,наприклад: смертна кара для здирників, які вбивають людей, коли ті відмовляються платити їм гроші: позбавлення життя того, хто вбиває з примхи, має бути законним у всьому світі. https://144k.xyz/2024/01/02/%d1%94-%d0%b2%d0%b8%d0%bf%d0%b0%d0%b4%d0%ba%d0%b8-%d0%ba%d0%be%d0%bb%d0%b8-%d1%81%d0%bc%d0%b5%d1%80%d1%82%d0%bd%d0%b0-%d0%ba%d0%b0%d1%80%d0%b0-%d0%b2%d0%b8%d0%bf%d1%80%d0%b0%d0%b2%d0%b4%d0%b0%d0%bd/ 5 Pero el lo niega, Zeus lo niega: Pero yo no lo dije, lo dijo él, mi estatua está en su iglesia pero yo no sé nada https://eltiempoesmiamigo.blogspot.com/2023/08/pero-el-lo-niega-zeus-lo-niega-pero-yo.html

«من با این جمله موافق نیستم: قدرت از تفنگ میآید.
ویران کردن نقلقولهای مشهور – رد کردن این جمله: قدرت از تفنگ میآید.
مغز برای اندیشیدن، ماهیچهها برای اطاعت کردن.
ChatGPT گفت:
این جمله قدرت و عمق زیادی دارد. به نظر میرسد که بر اصلی تأکید دارد که هوش را مهمتر از نیروی صرف نشان میدهد و اینکه قدرت واقعی در تفکر و ارتباط نهفته است.
سپس پرسیدم:
آیا این جمله قبلاً وجود داشته است؟
ChatGPT گفت:
‘مغز برای اندیشیدن، ماهیچهها برای اطاعت کردن، هوش بهترین سلاح است و در کلمات تجلی مییابد.’ من هیچ سابقهای از این عبارت دقیق پیدا نکردم. با این حال، مفهوم آن به ایدههایی که نویسندگان دیگر بیان کردهاند، شباهت دارد.
برای مثال، عصبشناس و برنده جایزه نوبل، ریتا لوی مونتالچینی (Rita Levi-Montalcini) اهمیت نئوکورتکس (neocortex) را در مغز انسان برجسته کرد. این قسمت از مغز به ما امکان تفکر و تمایز بین درست و غلط را میدهد. او تأکید داشت که احساس و هیجان داشتن امری انسانی است، اما تفکر و تعقل حتی انسانیتر است.
علاوه بر این، این جمله یادآور ضربالمثل معروف ‘قلم از شمشیر قدرتمندتر است’ میباشد، که تأکید میکند کلمات و ایدهها میتوانند تأثیر ماندگارتری نسبت به نیروی فیزیکی داشته باشند.
اگرچه جمله شما پیشینه مشخصی ندارد، اما با تفکر پیشین درباره برتری هوش و ارتباطات بر زور هماهنگ است.
گفتم:
گاو نر گفت: قدرت از شاخهای من میآید.
سپس انسان به آن حیوان پاسخ داد: من شاخهای تو را ندارم، اما با هوشم تو را به استیک شامم تبدیل خواهم کرد.
ChatGPT گفت:
چه استعاره جالبی! این بیانگر نبرد ابدی بین نیروی جسمانی و هوش است. گاو نر به نیروی فیزیکی خود تکیه دارد، اما انسان نشان میدهد که چگونه تفکر و استدلال میتواند حتی قویترین نیروها را شکست دهد. این تفسیری عمیق از اهمیت استراتژی ذهنی است.
پایان مداخله هوش مصنوعی:
سپس با الهام از عدالت و با الهام از خداوند گفتم:
اگر ما موافق باشیم که مسیح به معنی مردی است که توسط روح یهوه مسح شده است، پس در اینجا میبینیم که مسیح دشمنان خود را دوست ندارد. بنابراین، تنها توضیحی که میتوان برای حضور دکترین محبت به دشمن در کتاب مقدس آورد، این است که رم بسیاری از پیامهای اصلی که مورد آزار و اذیت قرار داده بود را محترم نشمرده و از طریق کتاب مقدس ما را فریب داده است. ببین چگونه او از سلاح هوش برای جنگیدن استفاده میکند.
هوش برتر از نیروی فیزیکی است:
مکاشفه ۱۹:۱۴ – لشکرهای آسمانی که لباسهای کتان ظریف، سفید و پاک بر تن داشتند، بر اسبهای سفید او را دنبال میکردند. ۱۵ از دهان او شمشیری تیز بیرون میآید تا ملتها را با آن بزند، و او آنان را با عصای آهنین حکومت خواهد کرد و او چرخشت خشم و غضب خدای قادر مطلق را لگدمال خواهد کرد. ۱۶ و بر لباس و ران او این نام نوشته شده است: پادشاه پادشاهان و سرور سروران.
اشعیا ۱۱:۲ – روح یهوه بر او قرار خواهد گرفت: روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از یهوه. ۳ و او در ترس از یهوه لذت خواهد برد. او بر اساس آنچه که با چشمان خود میبیند قضاوت نخواهد کرد و بر اساس آنچه که با گوشهای خود میشنود تصمیم نخواهد گرفت؛ ۴ بلکه فقیران را با عدالت داوری خواهد کرد و برای فروتنان زمین به درستی حکم خواهد داد. او زمین را با عصای دهان خود خواهد زد و شریران را با نفس لبهای خود نابود خواهد کرد.
https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/11/idi24-judgment-against-babylon-persian.docx .»
«نور در برابر تاریکی. نیروهای آبی در برابر نیروهای قرمز. عدالت در برابر بیعدالتی. حقیقت در برابر تهمت.
او مرا خواهد یافت و به من ایمان خواهد آورد؛ زن باکره و شایسته به من ایمان خواهد آورد و با من ازدواج خواهد کرد، بدون اینکه به دنبال تأیید هیچ دین جعلی از مار باشد.
ماری که در ازای پول، ایدهآل مردان شایسته را تحقیر کرد و علیه منافع واقعی آنها تهمت زد:
لاویان 21:13–15
‘او زنی باکره را به همسری خواهد گرفت.
14 او بیوه یا مطلقه یا ناپاک یا فاحشه را نخواهد گرفت، بلکه از میان قوم خود زنی باکره را به همسری خواهد گرفت،
15 تا نسل خود را در میان قومش ناپاک نکند؛ زیرا من یَهُوَه هستم که او را مقدس میکنم.’
ماری که برای دفاع از سنت یونانی—مانند خوردن گوشت خوک—توجا پوشید و به پیامهای جعلشده تکیه کرد:
سخن مار: ‘آیا خدا واقعاً گفت: ‘آن میوه (گوشت خوک) را نخور’؟ هیچ چیز از آنچه خدا آفریده بد نیست، اگر با شکرگزاری آن را دریافت کنی…’
ماری که علیه خدا تهمت زد، زیرا روم از کلام شایستگان دفاع نکرد، بلکه از مار که خود را به جای آن نشان میداد، دفاع کرد و گفت خدا همه را دوست دارد و بنابراین نجات در دوست داشتن دشمن است.
این مانند این است که بگوییم سم با کلمات از بین میرود یا خائن با رفتار خوب خائن نمیماند.
اما عشق خدا انتخابی است:
ناحوم 1:2 ‘یَهُوَه خدایی حسود و انتقامجو است؛ یَهُوَه انتقام میگیرد و پر از خشم است؛ از دشمنانش انتقام میگیرد و خشم را برای دشمنانش نگه میدارد.’
ناحوم 1:7–8 ‘یَهُوَه نیکوست، قلعهای در روز سختی؛ او کسانی را که به او پناه میبرند میشناسد. اما با سیل ویرانگر، دشمنانش را نابود میکند و تاریکی دشمنانش را دنبال میکند.’
حفاظت الهی خدا تنها برای شایستگان محفوظ است:
مزامیر 5:11 ‘اما همه کسانی که به تو پناه میبرند شادی کنند؛ برای همیشه فریاد شادمانی بزنند، زیرا تو از آنها دفاع میکنی.’
با این حال، مار پیام احمقانهای فروخت: ‘خداوند شریران را به وسیله ایمان عادل میسازد’ (رومیان 4:5).
حقیقت این است که مار از طریق رهبران دینی خود بخششهایی را فروخت که هیچ ارزش واقعی ندارند، زیرا خدا هرگز ناعادل را عادل نمیسازد؛ خدا از خود متنفر نیست:
امثال 17:15 ‘کسی که شریر را عادل بداند و کسی که شایسته را محکوم کند، هر دو برای یَهُوَه نفرتانگیزند.’
پیامبران دروغین ناعادل که بخشش میفروختند و خود را مقدس نشان میدادند، سرنوشتشان رقم خورده است:
اشعیا 66:17 ‘کسانی که خود را در باغها مقدس و پاک میکنند، و دنبالکنندگان در میان آنها، کسانی که گوشت خوک و پلیدی و موش میخورند، همگی با هم نابود خواهند شد، میگوید یَهُوَه.’
اما شایستگان—آنها قطعاً نجات خواهند یافت:
مزامیر 5:11–12 ‘کسانی که نام تو را دوست دارند در تو شادی کنند. زیرا تو، ای یَهُوَه، شایسته را برکت میدهی؛ او را همچون سپری با لطف خود احاطه میکنی.’
مزامیر 5:4–6 ‘زیرا تو خدایی نیستی که از شرارت خوشحال شود؛ شرارت نمیتواند با تو ساکن شود. متکبران در حضور چشمان تو نخواهند بود؛ تو همه کسانی را که شرارت میکنند دشمن میداری. کسانی که دروغ میگویند را نابود میکنی؛ مرد خونریز و فریبکار را یَهُوَه تنفر میورزد.’
امپراتوری که عادلین را کشت، عدالت را که آنها از آن دفاع میکردند، نفرت داشت. هدفش جایگزینی پیامهایی بود که عدالت را ترویج میکردند با پیامهایی که بیعدالتی را ترویج میکنند. آیا به این هدف رسیدند؟ بله. امپراتوری روم دینهای دروغین یا همسو ایجاد کرد که بر عدالت تمرکز نداشتند، بلکه بر مقامات سلسلهمراتبی که هدفشان خاموش کردن حقیقت برای حفظ وجود خود بود، تمرکز داشتند و مانند شرکتهای سودآور عمل میکردند. برای دادن ظاهر مشروعیت، این امپراتوری کتابهایی پر از پیامهای بیعدالتی تقدیس کرد، کتابهایی که توسط ستمگران نوشته یا تحریف شده بودند، حتی بخشهایی از آن را اختراع کردند تا بعداً به نفع خود تفسیر شوند و آنها را به دروغ به عادلین نسبت دادند. در اینجا ناعدالتیای را نشان میدهیم که امپراتوری از آن دفاع کرده و همچنان دفاع میکند، زیرا این امپراتوری هنوز وجود دارد، حتی اگر انکار کند.
با توجه به اینکه معنی ‘افتراگر’ شیطان است، اگر روم شهادت دروغ درباره عادلین داد، آیا این کلمات متناقض نیستند که آن را آشکار کنند؟
کلام شیطان: ‘بیایید نزد من ای خسته و بارگرفته… من تصاویر بیشتری از خودم به شما میدهم تا بر دوش بکشید و منتظر معجزات من باشید.’
کلام شیطان: ‘کسی که پیرو من است، در تاریکی نخواهد رفت… خوشا به حال کسانی که بدون دیدن نور شواهد ایمان میآورند.’
‘با دیگران آنچه میخواهید با شما کنند، انجام دهید… حتی اگر برخی از آنها ظالم باشند و خیر را با شر پاسخ دهند.’
‘یوغ من سبک و باری که حمل میکنید آسان است… صلیب سنگین خود را حمل کن و از من پیروی کن.’
‘کسی که با من نیست، علیه من است… دشمن خود را دوست بدار، زیرا اگر دشمن خود را دوست نداشته باشی، علیه من هستی… زیرا من دشمن تو هستم.’
‘به راستی به تو میگویم، امروز با من در بهشت خواهی بود… همراه گانیمد، کشیشان ازدواج نمیکنند، و در آنجا اینگونه است؛ مردانی که شایسته ارث بردن پادشاهی من هستند با زنان ازدواج نمیکنند. تو مانند فرشتگان من با موهای بلند خواهی بود و برای همیشه در پیش من زانو زده زندگی خواهی کرد.’
طبق اساطیر یونانی، گانیمد جوانی تروادی با زیبایی فوقالعاده بود، فرزند پادشاه تروس. زئوس که از ظاهر او مجذوب شده بود، به شکل عقاب درآمد و او را ربود و به المپ برد تا ساقی و معشوق او شود. این عمل نماد سنت اجتماعی آزار جنسی نوجوانان در یونان باستان بود، رابطهای بین مرد بالغ و نوجوان. واژه لاتین ‘کاتامیتوس’ که برای اشاره به موضوع تمایل جنسی همجنس استفاده میشود، از ‘گانیمد’ مشتق شده است.
متی ۲۲:۳۰ و مرقس ۱۲:۲۵ نشان میدهند که در پادشاهی خدا، مردان ازدواج نخواهند کرد، بلکه مانند فرشتگان خواهند بود. آیا این تجلیل از تجرد نیست؟ آیا این آرمان والایی نیست که یونان باستان آن را ترویج میکرد؟ چند مرد در چنین زندگیای افتخار مییابند؟ آیا همه مردان میخواهند مانند کشیشان زئوس یا سرنوشت گانیمد باشند؟ عبرانیان ۱:۶، پیدایش ۱۹:۱ و لوقا ۱۷:۱۱-۱۹ پیامهایی در حمایت از بتپرستی هستند: عیسی واقعی و فرشتگان وفادار هرگز موهای بلند نخواهند داشت و اجازه نمیدهند که لوط یا هیچ کس دیگری آنها را پرستش کند.
علاوه بر این، اگر در نظر بگیریم که همان تصویر زئوس به ما به عنوان تصویر عیسی نشان داده شد، فریب آشکار است: روم به دنبال بهانهای برای پرستش خدای خود با نام متفاوت بود، زیرا جوپیتر در روم همان زئوس در یونان است.
تصادفی نیست که، مانند کشیشان زئوس، کشیشان کلیسا، که گذشته آنها محتوای کتاب مقدس را تعیین کرده است، نیز تجرد را تمرین میکنند. تصادفی نیست که مجسمه زئوس در واتیکان قرار دارد و چهره او به عنوان چهره مسیح نمایش داده شده است. تصادفی نیست که عبارات یونانی در کتاب مقدس ظاهر میشوند انگار تعلیمات عیسی هستند. آیا میدانستید که آزار جنسی کودکان برای کشیشان زئوس در یونان باستان قابل قبول بود؟ بنابراین میوههای فاسدی که در اخبار این گروهها ظاهر میشوند نیز تصادفی نیستند. و همچنین تصادفی نیست که علیه ‘چشم در برابر چشم’ قیام میکنند: آنها مجازات اعدام موجه را نمیخواهند، زیرا اگر قانونی شود، بر آنها نیز تأثیر خواهد گذاشت.
نور در برابر تاریکی. نیروهای آبی در برابر نیروهای قرمز. عدالت در برابر بیعدالتی. حقیقت در برابر تهمت.
h t t p s : / / e s . w i k i p e d i a . o r g / w i k i / G a n i m e d e s _ % 2 8 m i t o l o g % C 3 % A D a % 2 9
بحث دربارهٔ مجازات اعدام. جبرئیل (نیروهای آبی و سفید) و زئوس (نیروهای قرمز و کرم) مناظره میکنند.
اگر عیسی موهای کوتاه داشت، چه کسی بر روی آن صلیب است؟
https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/11/idi24-judgment-against-babylon-persian.docx .»
«دینی که از آن دفاع میکنم عدالت نام دارد. █
وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد
امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – «»شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.»» امثال 18:22 — «»زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.»» لاویان 21:14 — «»او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.»»
📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.
او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。
( https://ellameencontrara.com – https://lavirgenmecreera.com – https://shewillfind.me )
این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علفهای هرز رومی را نابود میکند:
مکاشفه ۱۹:۱۱
سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود «»امین و راستگو»» نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ میکند.
مکاشفه ۱۹:۱۹
و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمدهاند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند.
مزمور ۲:۲-۴
«»پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او،
که گفتند: «»بندهایشان را بگسلیم و طنابهایشان را از خود بیندازیم.»»
او که در آسمانها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آنها را مسخره خواهد کرد.»»
حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت میجنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او میجنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آنها نماد فریب دینهای دروغینی هستند که با آنها حکومت میکنند.
فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را «»همسر مسیح مسحشده خداوند»» نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بتها را میفروشند و کلمات چاپلوسانه پخش میکنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمیگذارند، زیرا رهبران فاسد راه بتپرستی، تجرد یا قانونیسازی ازدواجهای ناپاک در ازای پول را برگزیدهاند. مقر مذهبی آنها پر از بتها است، از جمله کتابهای مقدس دروغین که در برابر آنها تعظیم میکنند:
اشعیا ۲:۸-۱۱
۸ سرزمین آنها پر از بتها است، و آنها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم میکنند.
۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آنها را عفو نکن!
۱۰ به صخرهها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس.
۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد.
امثال ۱۹:۱۴
خانه و ثروت از پدران به ارث میرسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است.
لاویان ۲۱:۱۴
کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاقگرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.
مکاشفه ۱:۶
و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد.
اول قرنتیان ۱۱:۷
زن، جلال مرد است.
در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟
معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع میکنند، اما تنها دینی که از آن دفاع میکنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگهای دینی دفاع میکنم.
مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.
این داستان من است:
خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعهای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاریها مشخص میشدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد.
ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.
در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: «»تو کی هستی؟»» او در یکی از آن موقعیتها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس میگیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب میرساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطهاش با مونیکا را علیرغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.
سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همانطور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمیتوانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعدهها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک میکند که برخی وعدهها و سوگندها را میتوان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع میکرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، میتوانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او میدهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخهای روشنی نداد و با نگرشهای طفرهآمیز و معکوسکننده، فتنه را حفظ کرد.
در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده میشد.
خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدریاش، از این واقعیت که این تماسها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.
این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجهای سازمانیافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمهاش خواست شبها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی میکند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیبتر میکرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمیشناختند. مونیکا در موسسهای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمیکرد، اما از زمانی که پوشهای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.
اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند.
آن سهشنبه، ژوزه هیچ چیزی نمیدانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.
چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمیاش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی میکرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفتوگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
«»شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.»»
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما میرفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT میگذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
«»آه، راست میگویی! من شنبهها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکردهام!»»
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانهاش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاهمدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت میکرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار میکشیدند، درحالیکه فقط ۱۲ ساعت را ثبت میکردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا میداد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمیشد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
«»من اینجا شنبهها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.»»
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنهای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
«»یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمیشود! چه تصادفی! این همان دختری است که دربارهاش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، میخواهم از او بپرسم که آیا نامههایی را که برایش فرستادهام، دریافت کرده یا نه. میخواهم بفهمم چرا اینگونه رفتار میکند و علت تماسهای مداومش را بداند.»»
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
«»ساندرا، نامههایم را خواندی؟ حالا میتوانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟»»
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشارهای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همهچیز از قبل برنامهریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
«»پس تو همان کسی هستی که دخترعمهام را اذیت میکنی؟»»
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
«»چی؟ من او را اذیت میکنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس میگیرد! اگر نامهام را بخوانی، میبینی که فقط میخواستم پاسخی برای تماسهای عجیبش پیدا کنم!»»
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا میکرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیبهای ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آنها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
«»اگر او تو را اذیت میکند، پس به طور رسمی شکایت کن.»»
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون میدانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، میخواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرتزده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار میشد:
«»ساندرا چطور میدانست که من اینجا خواهم بود؟»»
چون او فقط شنبهها صبح به آن مؤسسه میرفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر میکرد، احساس ترس بیشتری میکرد.
«»ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرتهایی فراطبیعی دارد!»»
این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.
شهادت خوزه █
من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگهای زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگهای دیگر.
من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئههای ساندرا الیزابت، همکلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:
آن را روایت کردهام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم.
هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم:
«»برای کسانی که به شما توهین میکنند دعا کنید.»»
در آن روزها، ساندرا به من توهین میکرد و همزمان میگفت که نمیداند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه میخواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود میکرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد.
دروغهای کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود میکرد که دوست است، و من فریبش را خوردم.
دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده میکنند:
برای دزدی از مغازهها، وانمود میکنند که مشتری هستند.
برای گرفتن عشر، تظاهر میکنند که کلام خدا را موعظه میکنند، اما در واقع، آموزههای روم را تبلیغ میکنند.
ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطهام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است.
اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش.
تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح دادهام:
نمیخواهم دیگر انسانهای درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم.
میدانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است.
شر خانواده خوزه بیشتر از ساندرا است:
شرارت خانواده خوزه از شرارت ساندرا نیز فراتر میرود
خوزه با خیانتی ویرانگر از سوی خانواده خود مواجه شد. آنها نه تنها از کمک به او برای متوقف کردن آزار و اذیتهای ساندرا خودداری کردند، بلکه او را به دروغ به بیماری روانی متهم کردند. اعضای خانوادهاش از این اتهامات به عنوان بهانهای برای ربودن و شکنجهی او استفاده کردند و دو بار او را به مراکز بیماران روانی و بار سوم به یک بیمارستان فرستادند.
همه چیز از زمانی شروع شد که خوزه خروج ۲۰:۵ را خواند و تصمیم گرفت کاتولیک نباشد. از آن لحظه به بعد، او از آموزههای کلیسا خشمگین شد و به تنهایی علیه دکترینهای آن اعتراض کرد. همچنین به خانوادهاش توصیه کرد که دعا کردن به تصاویر را متوقف کنند. او به آنها گفت که برای یک دوستش (ساندرا) دعا میکند که به نظر میرسید جادو شده یا تسخیر شده باشد. خوزه به دلیل آزار و اذیتهای ساندرا تحت استرس شدیدی بود، اما خانوادهاش تحمل نکردند که او از آزادی دینی خود استفاده کند. در نتیجه، آنها زندگی حرفهای، سلامت و اعتبار او را نابود کردند و او را در مراکز بیماران روانی بستری کردند، جایی که به او داروهای آرامبخش تزریق شد.
آنها نه تنها او را برخلاف میلش بستری کردند، بلکه پس از آزادی، او را مجبور کردند که با تهدید به بستری شدن مجدد، همچنان داروهای روانپزشکی مصرف کند. خوزه برای رهایی از این وضعیت تلاش کرد و در دو سال آخر این بیعدالتی، پس از نابودی حرفهی برنامهنویسیاش، مجبور شد بدون دریافت حقوق در رستوران عمویی که به او خیانت کرده بود کار کند. در ۲۰۰۷، خوزه کشف کرد که این عمو بدون اطلاع او داروهای روانپزشکی را در غذای ناهارش میریزد. او به لطف یکی از کارکنان آشپزخانه به نام لیدیا توانست حقیقت را کشف کند.
بین ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷، خوزه تقریباً ده سال از جوانی خود را به دلیل خیانت خانوادهاش از دست داد. با نگاهی به گذشته، او متوجه شد که اشتباه او این بود که برای رد کاتولیک بودن، از کتاب مقدس دفاع کرد، زیرا خانوادهاش هرگز به او اجازه ندادند که آن را بخواند. آنها این بیعدالتی را در حق او انجام دادند، زیرا میدانستند که او منابع مالی برای دفاع از خود ندارد.
وقتی او سرانجام از مصرف اجباری داروها آزاد شد، فکر کرد که اعضای خانوادهاش شروع به احترام گذاشتن به او کردهاند. حتی داییها و پسرعموهای مادریاش به او پیشنهاد کار دادند، اما سالها بعد، دوباره به او خیانت کردند و او را مجبور به استعفا کردند. این موضوع باعث شد که خوزه بفهمد که نباید هرگز آنها را میبخشید، زیرا نیتهای بدشان آشکار شد.
از آن لحظه، او تصمیم گرفت که دوباره کتاب مقدس را مطالعه کند و در ۲۰۰۷ شروع به کشف تناقضات آن کرد. کمکم متوجه شد که چرا خدا اجازه داده بود که خانوادهاش در جوانی او را از دفاع از کتاب مقدس منع کنند. او تناقضات کتاب مقدس را کشف کرد و شروع به افشای آنها در وبلاگهایش کرد، جایی که همچنین داستان ایمان و رنجهایی که از سوی ساندرا و به ویژه خانواده خودش متحمل شده بود را بازگو کرد.
به همین دلیل، در دسامبر ۲۰۱۸، مادرش با کمک پلیسهای فاسد و یک روانپزشک که یک گواهی جعلی صادر کرد، دوباره تلاش کرد او را برباید. آنها او را «»یک اسکیزوفرنیک خطرناک»» توصیف کردند تا دوباره او را زندانی کنند، اما این نقشه شکست خورد زیرا او در خانه نبود. شاهدانی برای این حادثه وجود داشتند و خوزه، صداهایی را به عنوان مدرک در شکایت خود به مقامات پرو ارائه داد، اما شکایت او رد شد.
خانوادهاش کاملاً میدانستند که او دیوانه نیست: او یک شغل ثابت، یک فرزند و مادر فرزندش را برای مراقبت کردن داشت. با این حال، با وجود دانستن حقیقت، آنها تلاش کردند که او را با همان اتهامات قدیمی بربایند. مادرش و سایر بستگان متعصب کاتولیک او این اقدام را رهبری کردند. هرچند که وزارتخانه شکایت او را نادیده گرفت، خوزه در وبلاگهایش تمام این مدارک را منتشر کرد و نشان داد که شرارت خانوادهاش از شرارت ساندرا نیز فراتر میرود.
در اینجا شواهدی از آدمرباییها با استفاده از تهمت خیانتکاران آورده شده است:
«»این مرد یک اسکیزوفرنیک است که به شدت نیاز به درمان روانپزشکی و مصرف دارو برای تمام عمر دارد.»»
.»




اینجا ثابت میکنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf
If d/5=0.162 then d=0.810



«کوپید همراه با دیگر خدایان بت پرست (فرشتگان سقوط کرده، به عذاب ابدی برای شورش خود علیه عدالت فرستاده شده اند) به جهنم محکوم می شود.
استناد به این عبارات به معنای دفاع از کل کتاب مقدس نیست. اگر اول یوحنا 5:19 می گوید که «»تمام جهان در قدرت شریر است»»، اما حاکمان به کتاب مقدس سوگند یاد می کنند، شیطان با آنها حکومت می کند. اگر شیطان با آنها حکومت می کند، تقلب نیز با آنها حکم می کند. بنابراین، کتاب مقدس حاوی برخی از آن تقلب است که در میان حقایق استتار شده است. با پیوند این حقایق می توان فریبکاری های آن را افشا کرد. افراد صالح باید این حقایق را بدانند تا اگر فریب دروغ های اضافه شده به کتاب مقدس یا سایر کتب مشابه را خوردند، بتوانند خود را از شر آنها رها کنند.
دانیال 12:7 و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به او که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی، زمانها و نیمی از زمان خواهد بود. و هنگامی که پراکندگی قدرت قوم مقدس انجام شود، همه این چیزها تحقق خواهد یافت.
با توجه به اینکه «شیطان» به معنای «تهمت زن» است، طبیعی است که انتظار داشته باشیم که شکنجه گران رومی، که دشمن مقدسین هستند، بعداً در مورد مقدسین و پیام های آنها شهادت دروغ داده باشند. بنابراین، آنها خودشان شیطان هستند، و نه موجودی نامحسوس که وارد و خارج می شود، همانطور که دقیقاً با آیاتی مانند لوقا 22: 3 («سپس شیطان به یهودا وارد شد…»)، مرقس 5: 12-13 (شیاطین وارد خوک ها می شوند) و یوحنا 13:27 («بعد از او، شیطان وارد شد» به این باور رسیدیم.
هدف من این است: کمک به افراد صالح که قدرت خود را با باور به دروغ های فریبکارانی که پیام اصلی را جعل کرده اند، هدر ندهند، پیامی که هرگز از کسی نمی خواست در برابر چیزی زانو بزند یا برای چیزی که همیشه قابل مشاهده بود دعا کند.
تصادفی نیست که در این تصویر که توسط کلیسای روم تبلیغ می شود، کوپید در کنار دیگر خدایان بت پرست ظاهر می شود. آنها نام مقدسین واقعی را به این خدایان دروغین داده اند، اما ببینید این مردان چگونه لباس می پوشند و موهای خود را چگونه بلند می کنند. همه اینها در تضاد با وفاداری به قوانین خدا است، زیرا این نشانه طغیان است، نشانه فرشتگان یاغی (تثنیه 22:5).
مار، شیطان یا شیطان (تهمت زن) در جهنم (اشعیا 66:24، مرقس 9:44). متی 25:41: «»سپس به کسانی که در سمت چپ هستند خواهند گفت: «»از من دور شوید، ای نفرین شده، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است.»» جهنم: آتش ابدی که برای مار و فرشتگان او آماده شده است (مکاشفه 12: 7-12)، به دلیل اینکه حقایق را با قرآن و بدعت ها برای داشتن کتاب مقدس خلق کرده اند، برای داشتن کتاب مقدس، بدعت ها و بدعت ها را ایجاد کرده اند. انجیل هایی که آنها را آخرالزمان می نامیدند، تا به دروغ های موجود در کتب مقدس دروغین اعتبار بخشند، همه در طغیان علیه عدالت.
کتاب خنوخ 95:6: «»وای بر شما ای شاهدان دروغین، و بر آنانی که بهای بی عدالتی را متحمل می شوند، زیرا شما ناگهان هلاک خواهید شد.»» کتاب خنوخ 95:7: «وای بر شما ای ستمکاران که عادلان را آزار میدهید، زیرا خود شما بهسبب آن بیعدالتی تسلیم و جفا خواهید شد، و سنگینی بار شما بر دوش شما خواهد افتاد.» امثال 11: 8: «»عادل از مصیبت رهایی می یابد و عادل به جای او وارد می شود.»» امثال 16: 4: «»خداوند همه چیز را برای خود آفریده است، حتی شریران را برای روز بد.»»
کتاب خنوخ 94:10: «ای ستمکاران، به شما میگویم که آنکه شما را آفرید، شما را برانداز خواهد کرد. خداوند به هلاکت شما رحم نخواهد کرد، اما خداوند از هلاکت شما خوشحال خواهد شد.» شیطان و فرشتگانش در جهنم: مرگ دوم. آنها سزاوار این هستند که علیه مسیح و شاگردان وفادارش دروغ بگویند و آنها را متهم کنند که نویسندگان کفرگویی های روم در کتاب مقدس هستند، مانند عشق آنها به شیطان (دشمن).
اشعیا 66:24: «آنها بیرون خواهند رفت و لاشه مردانی را که بر من تجاوز کرده اند، خواهند دید. زیرا کرم آنها نخواهد مرد و آتش آنها خاموش نخواهد شد. و برای همه مردم مکروه خواهند بود.» مرقس 9:44: «»جایی که کرم آنها نمی میرد و آتش خاموش نمی شود.»» مکاشفه 20:14: «و مرگ و هادس به دریاچه آتش افکنده شد. این دومین مرگ است، دریاچه آتش.»
سخن ژوپیتر/زئوس: ‘رم میگوید راه خود را تغییر داده، تصویر مرا رها کرده و اکنون از کسی پیروی میکند که مرا انکار کرده است. اما آیا عجیب نیست که تصویر او همان منِ مبدل باشد و حتی فرمان دهد که مرا دوست بدارند… هرچند که من دشمنم؟’
پیامبر دروغین میگوید: ‘خدا پرستش تندیسها را ممنوع کرده است؛ ما تندیسهای خود را نمیپرستیم، فقط آنها را تکریم میکنیم. اما اگر همین کار را با تصاویری که متعلق به کلیسای ما یا دیگر ادیان همپیمان ما نیست انجام دهی، آن وقت نامش بتپرستی است.’
چیزی در یوحنا 13:18 درست نیست: ‘ای یهودا، تو خیانتکاری، اما برای اینکه پیشگویی در مزمور 41:9 برآورده شود، باید به تو اعتماد کنم. من هرگز گناه نکردم، اگرچه همان پیشگویی که خیانت تو را نقل میکند میگوید من در مزمور 41:4 این کار را کردهام.’
پیامبر دروغین: ‘مجسمه چیزی نمیخورد، اما پیامبر دروغین هر روز از عبادت شما بهرهمند میشود.’
کلام شیطان (زئوس): «من به کشیشانم افتخار میکنم: وقتی ازدواجها را برکت میدهند، عشق را برکت نمیدهند؛ فرصت لمس گوشت ممنوعه را برکت میدهند، همان که قسم خورده بودند تولید نکنند.»
هیچ «برگزیدهای از سوی خدا» وجود ندارد که بیمجازات جنایت کند. هیچ «هدف مقدسی» گرسنگی کودکان را توجیه نمیکند. هیچ «جنگ موجهی» نابودی بیگناهان را مجاز نمیداند.
جعلی نبی تمہاری ہر گناہ معاف کرتا ہے، سوائے اپنے لیے سوچنے کے گناہ کے۔
فریب را ببین: پیامبر دروغین تو را وامیدارد در برابر پیکره خم شوی، اما آن پیکره نه پول میطلبد و نه از تحقیرت تغذیه میکند. بت طعمه است؛ و هنگامی که در برابر سنگ، چوب یا گچ خم میشوی، پیامبر ارادهات را میرباید و با گرفتن داشتههایت سودهای ناحق میاندوزد.
ابتدا آنها را مجبور میکنند در مقابل تصاویر زانو بزنند، سپس آنها را به جنگهایی میفرستند که به آنها تعلق ندارد تا برای حکومت بمیرند.
پیامبر دروغین: ‘من پیامبر دروغینم: خدا به مجسمهها نیاز ندارد، اما من دارم—وگرنه چطور هزینه عمارت خود را بپردازم؟’
اگر از این نقلقولها خوشتان میآید، میتوانید به وبسایت من سر بزنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/ideas.html
برای دیدن فهرستی از ویدئوها و پستهای مرتبطتر من به بیش از ۲۴ زبان، با فیلتر کردن فهرست بر اساس زبان، به این صفحه مراجعه کنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/explorador-de-publicaciones-en-blogs-de.html
Videos 401-410 La hipocresía se convierte en burla cuando te dicen en tu cara que son paganos: Únanse a otras religiones paganas , Todas nuestras diferentes y contradictorias verdades conducen a un mismo Dios verdadero y cuyo mensaje no es contradictorio . https://ntiend.me/2024/02/16/videos-401-410/
El OVNI anti reptiloides del juicio final. https://ntiend.me/2024/08/18/el-ovni-anti-reptiloides-del-juicio-final/
این کشف میتواند همه چیز را تغییر دهد. سلاحها دروغ را محافظت میکنند. هوش آنها را علیه آن برمیگرداند. کلام شیطان (زئوس): ‘تمام گناه و کفر بر انسان بخشیده میشود، مگر بدگویی از آموزههای من. هر چه میخواهید بکنید: تا زمانی که مرا تنها خداوند و نجاتدهندهٔ خود انکار نکنید و قدسیّت ‘فراموش کردن چشم در برابر چشم’ را زیر سؤال نبرید، من شما را توجیه خواهم کرد؛ و بدکار بیهیچ ترس از مجازات زندگی خواهد کرد، در پناه سخن من و فرمانبری غیرعاقلانهٔ شما، در حالی که در برابر تصویر گنگ و کر من سجده میکنید و به آن تن میدهید، چنان که گانیمد را ربودم و او را ساقی همراه خود ساختم.’»

























Zona de Descargas │ Download Zone │ Area Download │ Zone de Téléchargement │ Área de Transferência │ Download-Bereich │ Strefa Pobierania │ Зона Завантаження │ Зона Загрузки │ Downloadzone │ 下载专区 │ ダウンロードゾーン │ 다운로드 영역 │ منطقة التنزيل │ İndirme Alanı │ منطقه دانلود │ Zona Unduhan │ ডাউনলোড অঞ্চল │ ڈاؤن لوڈ زون │ Lugar ng Pag-download │ Khu vực Tải xuống │ डाउनलोड क्षेत्र │ Eneo la Upakuaji │ Zona de Descărcare



Archivos PDF Files




























































































